ml> پذیرفتم!!! - انتظار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 پذیرفتم!!! - انتظار

پذیرفتم!!!

چهارشنبه 89 شهریور 24 ساعت 8:47 صبح

یادم هست زمانی با تعدادی از دوستان و همکلاسیهای زمان دبیرستان در مرکزی شبانه روزی ، مشغول آماده شدن برای کنکور بودیم.  دیگران هم بودند. خیلیها بودند. اتفاقا ماه رمضان بود و مرکز مربوطه هم به هر اتاقی جیره ای از خرما و پنیر و ... می داد. یک روز رفتیم سر کلاس و وقتی بازگشتیم ، اثری از جیره نبود. ناراحت از اینکه کدام آدم بی معرفتی سهم خودش که کوفتش بشود ، سهم دیگران را هم برده است. چند روز بعد باز هم این اتفاق افتاد و این بار به پیشنهاد خودم و یکی از دوستان ، کاغذی برداشتیم و روی آن نوشتیم که هر کس بدون رضایت دیگران به این مواد غذایی دست بزند فلان فلان شده است و چسباندیمش روی یخچال. یک فحش ناجوری نوشتیم تا کسی به خودش اجازه ندهد تا دست برد بزند. فکرش را نمی کردیم کسی اینقدر رذل باشد که با وجود آن نوشته باز هم دزدی کند. اما با کمال تعجب روز بعد شاهد بودیم که نه تنها جیره غذایی را برده بود بلکه پایین نوشته ما نوشته بود : پذیرفتم!!!

آدمهایی که علم و آگاهی به کار خطای خود دارند اما از روی بی قیدی و بی حیایی و اصرار بر گناه و البته بی اعتقادی به روز جزا و حساب و کتاب و یا ضعف اعتقادات ، دست می زنند به انجام خطا و گناه و کار ناصواب را نمی شود غافل خواند. این آدمها همچون دزدان با چراغی هستند که گزیده تر برند کالا.حالا بعضی مواقع صغیره و برخی موارد کبیره و خوب می دانیم که اصرار بر صغیره راه در آغوش کبیره پریدن را هموار می کند و اصلا خودش کبیره است. خدا نکند دست کنیم در سبد گناههای شیطان ، آنهم در جستجوی بدترینهایش و بپذیریم بردگیش را.


نوشته شده توسط : علی افسری

نظرات دیگران [ نظر]